۱۳۹۷ خرداد ۵, شنبه

تفسیرِ آیهٔ مبارکهٔ (اَلمنافعِ ملّی ... مالمنافِع ملّی ... و ما ادراکَ «مالمنافِعِ ملّی»)؟

داستانِ «حفظ برجام» به کاریکاتور  «حفظ منافِعِ ملّی» تبدیل شده است. اوباشانِ شیعهٔ «یقه پاکستانی» حاکم بر ایران؛ که تا چند روزِ پیش؛ عربده های «خروج از برجام»شان؛ کونِ «عَرشِ الهی» را به لرزه در آورده بود؛ اکنون با چنگ و دندان و «به هر قیمتی» حاضرند در برجام بمانند. امّا پرسش اصلی این است که «کدام برجام؟».
تمامی آن  شعارهای «مقاومت»؛ تبدیل به «گوز» شده اند. اکنون آنچه که «برجام» نامیده میشود؛ موجودیّتی «باز تعریف شده» است و تبدیل به «۱+۴» و از محتوای اصلیِ خود تُهی  شده است.
داستانِ حفظِ «برجامِ کنونی»؛ شبیه داستانِ آن شکارچی است که شکمش را برای «شکارِ آهو» صابون زده؛ امّا با ۲ گنجشکِ مُرده به خانه باز میگردد و میگوید: ۲ گنجشکِ مُرده بهتر از «هیچ» است. امّا به کسی نمیگوید که حتّی آن ۲ گنجشکِ مرده را نیز شکار نکرده؛ بلکه آنها را در مسیرِ راه خود به صورتِ «مُرده» پیدا کرده است.
«برجامِ کنونی = برجامِ بازتعریف شده»؛ مانند همان «۲ جسدِ گنجشک» است.

داستانِ واقعی کنونی
واقعیّت این است که با «ظهورِ عقابِ بزرگ»؛ «موجودیّتِ گلوبالیستی» دچارِ شکستهای سنگین شده  و «اتّحادیهٔ اروپا» نیز خود را در خطر میبیند. «امانوئل مکرون» و «انگلا مِرکل» بارها به این خطر اشاره کرده و گفته اند که «به حاشیه رفتنِ اتحادیهٔ اروپا پذیرفتنی نیست». مشکِلِ «اتّحادیهٔ اروپا» این است که  توانایی پرداختِ هزینه های «اتّحادیهٔ گسترش یافتهٔ اروپا»؛ بدون «مفت خوری» از «اقتصادِ آمریکا» را ندارد. شعارهای عَصَبیِ برخی سیاستمدارانِ و تحلیلگرانِ اروپایی که میگویند: «اگر آمریکا دوستِ ما است؛ دیگر نیازی به دشمن نداریم». ... نشانگر این مسئله است که همهٔ این فریادها و «جیغ و ویغ ها» ریشه در قطع شدنِ تدریجیِ «علوفه های مُفت» دارد.
انگلستان (بریتانیای کبیر = به قولِ احمدی نژاد: جزیره ای در آفریقا) نیز که پس از «برکسیت» سودای زنده کردنِ دوبارهٔ «کشورهای مشترک المنافع» را در سر می پروراند؛ پس از ظهورِ دوبارهٔ «عقابِ بزرگ» به «کوما»  فرو رفته و به مرحلهٔ «لیمبو» (بیهوشی عمیقِ همراه با احساسِ گم گشتگی) رسیده است. مشکلِ بانو «ترزا مِی» این است که اکنون باید در «وضعیّتِ لیمبو» تصمیم بگیرد.

نتیجه اینکه: برای اتّحادیهٔ مُفت خور وکذایی اروپا و «انگلستانِ لیمبویی»؛ برای عرضِ اندام در برابر «عقابِ بزرگ» راهِ دیگری به جُز ساختنِ سنگری به نامِ «دفاع از برجام» باقی نمانده است.
ماچ و بوسهٔ «امانوئل مکرون» با آقای پوتین (البتّه با نگهداشتنِ سوراخِ موش برای فرار) و دیدارهای «انگلا مِرکل» با رهبرانِ «چین و روسیه» و نصیحتهای «پدر خوانده» مَآبانهٔ آقای پوتین؛ نشان میدهد که «اتحادیهٔ اروپا» ؛ «انگلستانِ ترزا مِی» و روسیه و چین دچارِ «رعشه های صَرع» شده اند.

سنگری که از طرفِ این گروه از «گم گشتگانِ» و «بی جا شُدگان»؛ تحتِ نامِ «دفاع از برجام» ساخته شده است؛..... سنگری «کاه گِلی» است.

کژدم


۱۳۹۷ اردیبهشت ۳۱, دوشنبه

نگاهی به سخنانِ «مایک پومپئو»

نکتهٔ کلیدی سخنانِ مایک پومپئو؛ انتظارات  ۱۲ گانه نیستند که BBC ردیف کرده است؛ اساساً آن ۱۲ مورد؛ حتّی «انتظار و تقاضا» هم نیستند؛ بلکه دستوراتی هستند که باید از طرف رژیم انگلهای صفوی اجرا شوند و دولتِ ترامپ در رابطه با آنها با رژیم شیعی ایران به هیچ وجه و هیچگونه وارد مذاکره  نخواهد شد. زیرا دولت ترامپ در حال «سنگر سازی» و «تدارک حمله» است. استخوانبندی این حملات در آغاز «بمبارانِ اقتصادی» است که میتواند به رویارویی نظامی نیز کشیده شود.
حتّی نه ۱ نکتهٔ کلیدی؛ بلکه ۴ نکتهٔ کلیدیِ در سخنانِ مایک پومپئو مطرح شده اند:

نکتهٔ کلیدی نخست:
سخنانِ مایک پومپئو در خودِ مفهومِ آنچه که «برجام» نامیده میشود نهفته است. در بسیاری از نوشته ها و تحلیلهایی که میخوانید؛« برجام» را یک «قرارداد بین المللی» معرّفی میکنند که اکنون آمریکا از آن خارج شده است. امّا «برجام»؛ مخفّف چند کلمه است: «برنامهٔ جامع اقدامِ مشترک». دولتِ ترامپ چنین رویکردی را نمی پذیرد. دونالد ترامپ بارها گفته است که تنها به یک نوع صلح اعتقاد دارد  و آن «صلح از موضع قدرت» است. (اگر از «خوانندگانِ قدیمی» هستید؛ میدانید که مقاله هایی در رابطه با «انواعِ صلح» در این وبلاگ نوشته ام).
لذا اقداماتِ مشترکی وجود نخواهند داشت تا در رابطه با آنها مذاکره بشود و یا نشود و یا «برنامهٔ جامعی» برایش ریخته شود. بلکه نخست رژیم شیعی حاکم بر ایران است که باید نه تنها حرکت را آغاز کُند؛ بلکه هر چه را که آغاز میکند «بدونِ داشتنِ انتظار» تا انتهای راه برود؛ و تا پایانِ راه تحت نظارتهای شدیدِ بین المللی (احتمال قوی حتّی بازجویی از دست اندرکاران هسته ای رژیم) باشد. همچنین این «روشِ جدید»؛ باید از طرف رژیمِ ایران به رسمیت شناخته شود؛ چه در رابطه با مسائل هسته ای و چه در رابطه با «حشد الشّعبی» و «یمن» و «موشک» و ..... 
لذا نکتهٔ کلیدی این است: مشقِ شَبِتان داده شده است؛ هر کلمه و هر نقطه و هر جمله ای که مینویسد؛ ذیرِ ذرّه بین خواهد بود و تا زمانی که این مشقِ شب به طور کامل نوشته نشود؛ هر روزه با «چوبِ تَر» کُتک خواهید خورد. پس از پایانِ نوشتنِ مشقها؛ نوبت آمریکا میرسد که تعداد و شدّتِ ضرباتِ «چوبِ تَر» را آرام آرام  کَم کُنَد.
لذا  «مذاکره؟ ... بی مذاکره»؛ «اقدامِ مشترک؟ .... بی اقدامِ مشترک» و «تحریمها» تا پایانِ راه به همان شدتِ نهایی که اعمال خواهند شد؛ باقی خواهند ماند.

نکتهٔ کلیدی دوّم:

مایک پومپئو با «مردم» و همچنین «ساکنینِ ایران» سخن میگوید و به آنها یاد آور میشود که «سزاوارِ زندگی بهتری هستند»؛ امّا متذکّر میشود که اگر «حرکت نکنید»؛ زیرِهمان  چرخهایی که رژیم شیعی را له خواهد کرد؛ شما نیز له خواهید شد.
اگر کسانی پیدا نشوند و ذهنهای خواب آلود آنها را بیدار نکنند؛ ساکنین ایران به روزگاری بدتر از «نفت در برابر دارو و غذا» گرفتار خواهند شد.

نکتهٔ کلیدی سوّم:

مایک پومپئو به سپاه پاسداران و سپاهِ قدس و حزب الله لبنان اشاره کرده و گفت: اگر حرکتِ خصمانه ای انجام دهند؛ آنها را «تعقیب»؛ «پیدا» و «لِه» خواهیم کرد.
این سخن نیازی به تعبیر و تفسیر و تحلیل ندارد.
پیش از سخنرانی مایک پومپئو؛ فرمانده کُل «سنتکام» نیز گفته بود که فضای خلیج فارس پس از خروج آمریکا از برجام؛ ناپایدار خواهد شد. امروز نیز «پنتاگون»  گفت که در حال بررسی راههای مقابله با تحرکات نظامی رژیم شیعی ایران  میباشد.

نکتهٔ کلیدی چهارم:

مایک پومپئو بدونِ نام بردن از کشور خاصّی؛ به اروپاییها گفت که عصبانی نباشید؛ آمریکا سالها است که به خاطر تحریمها «ضرر» میدهد. اینبار نیز ما متحمّل ضرر خواهیم شد؛ شما نیز به «ضررها» تن دهید تا این معادله هر چه سریعتر حلّ شود.
مایک پمپئو؛ دیگر از اروپاییها نمیخواهد که به رژیم شیعی ایران فشار بیاورند تا دربارهٔ «برجامِ جدید» به پای میز مذاکره بیاید.
اروپاییها نیز فهمیدند که دیگر سخن از «برجامِ جدید» در میان نیست. بلکه سخن از «دریدَنِ تار و پودِ رژیمِ شیعی حاکم بر ایران» است و نیازی به «دلّالی» و «ریش سفید بازی» وجود ندارد.

کژدم



۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۸, جمعه

ساکنینِ ایران و «کازرون»

آنهایی که در ایران زندگی میکنند؛ نخست باید تکلیف خودشان را با «خودشان» مشخص سازند که آیا «ایرانی» هستند؟ و یا اینکه ایران را مانند «مسافرخانه» ای میدانند که هر کدامشان «اتاقی» در آن کرایه کرده  و در آن «اتاق» زندگی میکنند و مسئلهٔ «اتاقهای دیگر» به آنها مربوط نیست!!
شاید برخیها بگویند که مشکلات کازرون یک مشکلِ محلّی است. امّا برخورد وحشیانهٔ رژیم و مزدورانش با مردم کازرون؛  یک «مشکلِ محلّی» نیست بلکه یک «مسئلهٔ ملّی» است. این شیوهٔ برخورد با مردم؛ در فرداها به سراغِ سایرِ «اتاق نشینانِ مسافرخانه» نیز خواهد أمد.
اگر امروز مردم کازرون را تنها بگذارید؛ در فرداها انتظار کمک از آنها را نداشته باشید.
اگر امروز با تظاهراتها در سایر نقاطِ ایران به حمایت از مردم کازرون بپردازید؛ رژیمِ «انگلهای صفوی» خواهد فهمید که «ورق برگشته است». و دستهایش در سرکوب مردم کوتاه خواهد شد. 
اگر امروز در کمال «بی عُرضگی» و «بی غیرتی» به تماشای «مرگِ همسایه» بنشینید؛ در فرداها بازماندگانِ همسایه؛ به جسدِ شما «تف» خواهند کرد.

کژدم

۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۳, یکشنبه

به رسمیّت شناخته شدنِ «اورشلیم» به عنوانِ پایتختِ «قومِ یهود»

مهمّ نیست که  شما چه فکر میکنید؟؟! بلکه مهمّ آن است که «توانایی» شما برای عملی کردَنِ «فکرتان» چقدر است؟
«اوباشانِ مسلمان»؛ بیش از ۱۰۰۰ سال است که میخواهند آن «مسجدِ مسلمان ساخته» را به جای «معبد سلیمان» بنشانند. امّا تاریخ میگوید که این مسجد؛ حدّ اکثر قدمتی ۱۳۰۰ ساله دارد. حتّی پیامبرِ دروغینشان و هوادارانَش نیز ؛ در آغازِ بازارِ مکّارهٔ محمّدی؛ به سوی «معبد سلیمان» نماز  میخواندند. تا «دِلِ مسیحیان و یهودیان» را فریب دهند. امّا پس از شکستِ این «فریبکاری»؛ مسلمانان به «بُتکدهٔ مکّه» روی آوردند و «محمّد» به «ابراهیمِ بُت شکن» تبدیل شد تا آن «بِتکده» را تقدّس بخشد.
بُتهای کعبه برای قُریش و رهبرشان «ابو سفیان»؛ ارزش اقتصادی داشتند و «مزخرفاتِ محمّدی» را به تُخمش هم حساب نمی کرد به همین دلیل نیز؛ زمانی که پیغامِ «محمّد» را دریافت کرد که «ارزشِ اقتصادیِ مکّه» پا بر جای خواهد ماند؛ مسلمان شد.
از آن زمان  تا کنون نیز؛ «کعبه» به صورتِ کانونی مالیخولیایی (خانهٔ خدا) برای «بقای اقتصادیِ مکّه»؛ همچنان ارزش خود را حفظ کرده است.

امّا «معبدِ سلیمان» در شهري قدیمی به نامِ «اورشلیم» (شهرِ صلح)؛ بارها ویران و «باز سازی» شد. البتّه «کعبه» نیز از ویرانیها و باز سازیها در اَمان نبود و حتّی مسلمانان مجبور شدند  تا دهها سال بدونِ «حجر الاسود» به مراسمِ «اسبِ عصّاری» (طواف) ادامه دهند.
اکنون زمانِ صلحِ میانِ «قبلهٔ نخستین» (اورشلیم) و قبلهٔ دوّم (کعبه)؛ فراهم شده است.
براستی کدامین معجزه توانسته است تا این «دو قبله» را به «یک قبله» تبدیل کُنَد؟

آن «قبلهٔ مشترک» و آن «معجزه» ... نامَش «خاورمیانهٔ بزرگِ نوینِ آمریکایی» است.

یعنی: مثلّثِ مُتّحدِ  «مسیحیّت»؛ «اسلام» و «یهودیّت».

راستی ... جایِ ایران در این «پروژهٔ بزرگ» کجاست؟ ....

شاید ....«کارتُن خوابهای منطقه» ....

کژدم

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۹, چهارشنبه

گزینه های پس از دَفنِ «برجام»

در حالی که اروپاییها و در مجموع گروه ۱+۴ میگویند که «برجام» نیمه جان است و میتوان با تنفّس مصنوعی و شوک الکتریکی آنرا در حالت نیمه جان بر روی تخت بیمارستان نگهداشت؛ نظر من بنا بر گزینه های موجود این است که : «برجام دفن شد».

گزینه های اروپا

کشورهای اروپایی بیش از آنکه «گزینه های مثبت» داشته باشند؛ «گزینه های منفی» دارند که با سیاستهای آمریکا هماهنگ خواهند بود.

تنها گزینهٔ مثبتی که اروپاییها بر روی آن تمرکز خواهند نمود؛ پیشنهاد «حمایتها و تضمینهای دولتی» به کمپانیهای اروپایی برای ادامهٔ داد و ستد با رژیم اسلامی حاکم بر ایران است. امّا اروپاییها مسئلهٔ «محدودیت موشکی» و برچیده شدنِ حضورِ نظامیِ رژیم ایران را دنبال خواهند نمود  که این ۲ امر با بسته های پیشنهادی آنها (حمایتهای دولتی) در تعارض خواهد بود.
از سوی دیگر دخالتهای دولتی از طرف اروپا میتواند جنگ اقتصادی آمریکا علیه تمامی تولیدات اروپایی را نیز شامل شود.
  بر خلاف نظریات گوناگون تحلیلگرانِ اقتصادی که میگویند آمریکا نیز در این «جنگ اقتصادی» ضربه خواهد دید و لذا به جنگ اقتصادی آمریکا بر علیه اروپا در حدّ یک تهدید توخالی و یا گاهی غیر عقلانی دانسته اند؛ به نظر من (کژدم)؛ استراتژی ناسیونالیسم آمریکایی بر {خروج از ساختارهای گلوبالیستی و بازگشت دوباره به عرصهٔ اقتصاد جهانی پس از «بازتعریفِ آن»} بنا شده است. تضعیفِ سازمانِ تجارتِ جهانی و خروج از پیمانِ آسیا پاسیفیک؛ نمونه های اولیّهٔ این خروجِ تدریجی هستند و دولتِ ترامپ از همان آغاز بر روی «باز تعریفها» تکیه داشته است. در مجموع میتوان به این صورت خلاصه نمود که ناسیونالیسم آمریکایی  نمیخواهد بخشی از یک موجودیت باشد؛ بلکه میخواهد «عضوی مستقلّ» باشد و به همین خاطر نیز دونالد ترامپ در سخنرانی سازمان ملل خودش را رئیس جمهور آمریکا به عنوان یک کشورِ مستقلّ و با سیاستِ ملّی گرایانهٔ «نخست آمریکا» معرفّی نمود و بر روی «کشورهای مستقل» و «قراردادهای جداگانه با موجودیتهای مستقلّ» تاکید نمود تا بگوید که از کجا می آید و به چه سمتی خواهد رفت. لذا برای دونالد ترامپ؛ «جنگ اقتصادی» بخشی بسیار مهمّ از «آرمانهای ناسیونالیستی» است و هرچند که در این جنگ زخمی خواهد شد؛ امّا خواهد توانست بر دیگران نیز زخمهایی عمیقتر وارد کرده و آنها را ناگزیر به پذیرشِ «بازتعریفها» نماید.
اروپاییها در این رابطه نمیتوانند با روسها به طورِ موازی حرکت کنند؛ زیرا روسها از حضور نظامی رژیمِ ایران (سربازانِ بی جیره و مواجب)   در کشورهای منطقه سود میبرند و تا زمانی که این «سود» ارزش بالایی برای آنها داشته باشد؛ از آن دست نخواهند کشید.

گزینه های روسیه

گزینه های روسیه همگی «مثبت» هستند؛ زیرا استراتژی آنها بر «گرفتن ماهی از آب گل آلود» استوار است. 
۱- روسها به رژیم شیعی ایران؛ «تضمینهای امنیتی» بیشتری پیشنهاد کرده و در ازای آن؛ بر خواسته های دیرینهٔ خود (حضور امنیتی - نظامی در ایران)؛ پای خواهند فشرد.
۲- پیشنهاد خریدِ نفتِ ارزان از رژیم ایران و تسهیل «خدماتِ  ارزی» در ازایِ «کارمُزدِ صرّافی».
۳- روسها فروش ادواتِ نظامی به رژیم شیعی ایران را نیز پس از این  به حضور مستقیم نظامی روسیه در ایران مشروط خواهند نمود.
روسها به خاطِرِ داشتنِ گزینه های مثبت؛ در این رابطه ضرر نخواهند کرد و به همین دلیل نیز یکی از مقامات روسیه از بهتر شدن روابط روسیه با رژیمِ ایران در صورتِ خروج آمریکا از برجام؛ سخن گفت.

گزینه های چین:

چین مانند همیشه به «راهِ میانه» خواهد رفت و خودش را با شرایط کنونی بر اساسِ سودهای کلانی که از اقتصادِ آمریکا می بَرَد  وفق خواهد داد. این راه؛ آمیخته ای از «بازی کردن با کارتِ ایران» در بازی «پوکِر دیپلماتیک» و فریبِ رژیمِ ایران با دادنِ وعده های خوب و رؤیایی خواهد بود. (مانند دفعهٔ پیشین که ۲۶ میلیارد دلار رژیم را در یکی از بانکهای چینی طوری محبوس کرد که حتّی پس از برجام نیز قابل وصول نبود). 

گزینه های امپراتوریِ بزرگِ صفوی

رژیم انگلهای صفوی؛ از درون «تُهی» است؛ لذا در بیرون ناچار است که چشم و دهانش به دستهای دیگران باشد و نقشی به جز «گدایی» نخواهد داشت.

رژیم اسلامی ایران؛ هیچ گزینهٔ مثبتی ندارد و تمامی گزینه ها برایش «گزینه های منفی» هستند و پس از این به سراشیبی ۸۰ درجه ایِ «از دست دادنها» خواهد افتاد.
شاید در آینده؛ «نفت در برابر غذا و دارو» بزرگترین دست آوردِ رژیم باشد.

کژدم

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۶, یکشنبه

پیشنهاد به ایرانیانِ خارج از کشور

من (کژدم) در مقامی نیستم که «فراخوان» بدهم. 
در نظرِ من؛ دادنِ «فراخوان»؛ به نوعی «ادّعای رهبری» است. من (کژدم)؛ هرگز چنین ادّعایی نداشته و در جهتِ رسیدن به آن نیز تلاش نکرده ام. 
من (کژدم» از تمامی این «شارلاتان بازیها»؛ رها و آزاد هستم.

لذا فقط میتوانم «پیشنهاد» بدهم.

پیشنهاد به ایرانیانِ خارج از کشور:

اگر بخشی از خانواده و فامیلهایتان در ایران زندگی میکنند و میدانید که به خاطر فقر مالی؛ یارای مقاومت در برابر حوادث و بحرانهای آینده را نخواهند داشت؛ تا جایی که میتوانید و حتّی تقبّل کردنِ اینکه به تحمّل فشار مالی دچار میشوید؛ حتّی با گرفتن وام و یا کَم کردن از هزینه های غیر ضروری و جانبی خود؛ در بازهٔ زمانی کوتاهی که وجود دارد؛ پول بفرستید. حتّی فامیلهای درجه ۲ و یا ۳ و یا ۴ را فراموش نکنید. هر کسی را که سراغ دارید که در شرایط بحرانی؛ امکان دارد شیرازهٔ زندگی اش فرو بپاشد را نیز فراموش نکنید.

نگران نباشید؛ جای دوری نمیرود.
روزی خواهد رسید که به «شرافتِ خود» افتخار خواهید کرد.

روزهای سختِ آینده را بسیار جدّی بگیرید. پایِ خود را از بازیهای  «زهرا رهنورد رفع حصر شد؛ و یا نشد»؛ «تلگرام حصر شُد و یا نشد» و صدها «شارلاتان بازیِ دیگر» بیرون بکشید. زیرا هیچ رهیافتی برای آینده ای روشن  برای ایران؛در این بازیهای کثیف ؛ وجود ندارد.
ذِهن خود را از اینکه: «آخوندهای سُنّی مسلک» میتوانند و یا نمیتوانند به جاهای دیگر سفر کنند؛ پاک کنید. ذهن خود را از «حَصر» و «رَفع حَصر»؛ پاک کنید. زیرا اینگونه مسائل برای «اَبر آلود» و «مِه آلود» کردنِ ذهنهای شما تولید میشوند تا نتوانید جلو پاهای خود را ببینید.

اکنون؛ ایران به لبهٔ پرتگاه رسیده است. اگر میتوانید ایران را نجات دهید .... بسیار عالی است. امّا اگر نمیتوانید ....
مانندِ «شیندلِر» عمل کنید.
«شیندلر»؛ زندگی شاهانه ای برای «یهودیان» در دورانِ جنگِ جهانی دوّم؛ مهیّا نکرد. زیرا نمیتوانست. امّا توانست  زندگی بسیاری از یهودیان را؛ تا حدّی که در توان داشت.... نجات دهد.
من نمیدانم که خوانندگانِ این نوشتار؛ در چه حال و هوای فکری هستند؟
لذا میخواهم که فقط قضیّه را خیلی جدّی بگیرند و در فرداها بر خود تُف و لعنت نفرستند.


کژدم

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۱, سه‌شنبه

پرده برداری از اسنادِ هسته ای

خوانندگانِ گرامی
در رابطه با اسنادی که ناتانیاهو از آنها پرده برداری کرد؛ چه نظری دارید؟
افشای این اسناد؛ چه تأثیری بر آیندهٔ رژیم شیعیِ حاکم بر ایران و آیندهٔ سیاسی و اقتصادی ایران دارد؟
در بخش نظرات؛ این مقوله را به بحث میگذاریم.
امیدوارم که خارج از «شعار گرایی»؛ این مسئله را مانندِ «مَشقِ شب» انگاشته و به شیوه ای نسبتاً «حرفه ای» تَر به مسئله بپردازیم.

کژدم