۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

حملهٔ هوایی اسرائیل به مواضع نظامی ارتش بشار اسد از نوعی دیگر است.

تا کنون ارتش اسرائیل فقط به محموله های موشکی که از طرف روسیه و رژیم صفویهای انگلی برای مزدوران لبنانی فرستاده میشد؛ حمله مینمود؛ اما حمله به مراکز فرماندهی و مواضع نظامی ارتش اسد (بخوانید روسیه)؛ از نوعی دیگر است.
همزمان با این حملات سخنرانی وزیر دفاع اسرائیل در نکوهش حکومت کنونی آمریکا و دلال صفتی باراک اوباما و ضعف این موجود در رابطه با برخورد متناسب (برخورد از موضع قدرت و نه موضع فرهنگ بردگی) با معضلات بین المللی و همچنین نامهٔ سرگشادهٔ ۸۳ تن از اعضای کنگره برای تعیین تکلیف رژیم آخوندی حاکم بر ایران در رابطه با عدم داشتن حق غنی سازی اورانیوم و بستن مراکز اتمی به محمد علی کلی دوم هشدار داده اند؛ و همچنین اخراج فرمانده عملیاتی بخش ایران در سازمان CIA خبر از یک حرکت موزون و ریشه دار بر علیه رژیم آخوندها و زیاده خواهی های روسیه در جریان است.
حکومت اسلامی حاکم بر ایران و حزب الله لبنان و رژیم بشار اسد را بدون حمایتهای روسیه؛ هیچکس در حد  یک سگ بیمار هم نمیپذیرد. دولت بی آبرو و ضعیف اوباما به انگلهایی مانند مرکل (زن دلّال) اجازهٔ عرض اندام میدهد و سایر دلالان اروپایی نیز گردن فراز شده اند؛ در حالی که بدون حمایت سیاسی و نظامی آمریکا هیچ چیزی نیستند و تجربهٔ لیبی نشان داد که اروپا حتی توان درگیری با چند گروه مسلح را هم ندارد و این آن چیزی است که عده ای از آمریکاییها میبینند و لمس میکنند. آنها میبینند که فرق پوتین با اوباما و رهبران دلال صفت اروپایی در چیست؟ روسیه ای که با دستهای خالی بازی میکند؛ اوبامای ذلیل و بدبخت را که ظاهراً رهبری قدرتمندترین کشور جهان را بر عهده دارد؛ به ذلّت کشانده است. یعنی آمریکاییها اینرا نمیفهمند و نمیبینند؟
اگر می بینند و میفهمند؛ پس جایی برای ظهور کسانی مانند «چارلی ویلسون» همچنان وجود دارد.
سخنان موشه یعالون را نیاید به عنوان یک سخنرانی رادیکال بلکه باید در جهت تحریک افکار عمومی آمریکاییها تعبیر نمود (دیپلماسی عمومی). با اینکه وجود دلقکها در کاخ سفید و رئیس تازه به دوران رسیدهٔ شان برای اسرائیل مشکلاتی ایجاد کرده است (اینکه انتظار دارند که اسرائیل باید به یک سری عقب نشینیها تن در دهد)؛ اما مشکل اسرائیلی ها در جایی دیگر نهفته است و آن هم استراتژیهای تدافعی و تهاجمی اسرائیل است. در اسرائیل عده ای به سیستم کاملاً تدافعی معتقدند و عده ای دیگر تهاجم را بهترین شیوهٔ دفاع میدانند. به زبان ساده تر؛ عده ای میگویند که همینقدر که بتوانند حرکات خصمانهٔ رژیم اسد و حزب الله لبنان (بخوانید روسیه) و حماس و جهاد اسلامی را خنثی کنند کافی است؛ اما عده ای دیگر معتقدند که باید به خاک لبنان و سوریه و غزّه وارد شد و منطقهٔ حائل (Buffer Zone) را به درون مرزهای دشمن کشانید و در خاک دشمن با آنها روبرو شد.
اما با تمامی این اختلاف نظرها؛ معادلهٔ روسیه - اوکرائین میتواند تاثیر به سزایی در معادلهٔ نبردهای سوریه بگذارد که خواه نا خواه؛ پای اسرائیل را به میان خواهد کشید.
اگر در چند ماه اخیر اسرائیلی ها به پوتین پیغام فرستادند که دست از تسلیح حزب الله لبنان بردارد و گرنه اسرائیل خوب میداند که چگونه با این معضل برخورد کند؛ اکنون دیگر از آن سخنان خبری نیست ؛ بلکه اسرائیل با بمباران مواضع ارتش سوریه؛ گامی جدید برداشته است که میتواند یک نقطهٔ عطف به شمار آید و نه چیزی بیش از آن. در شرایط کنونی اسرائیل به ناتانیاهوی حراف و آویگدور لیبرمن ظاهراً رادیکال ولی در واقع شارلاتان نیاز ندارد؛ بلکه به «موشه دایان» ها و «بن گوریون»ها نیاز دارد. اسرائیل به بنیانگذاران «هاگانا» و «ایرگون»  نیاز دارد.
به این «انگل» های اسرائیلی نگاهی بیندازید تا بدانید که چه میگویم؛ (اینجا) ... .... فرق زیادی میان «راستگرا» و «عملگرا» وجود دارد. راستگرا میتواند انگل باشد؛ اما «عملگرا» هرگز نمیتواند «انگل» باشد.

کژدم

۵ نظر:

  1. كژدم گرامي
    پيشاپيش فرارسيدن نوروز را به شما و خوانندگان اين وبلاگ و هموطناني كه هنوز دلشان براي اين بروبوم مي تپد تبريك ميگويم و اميدوارم سير حوادث به گونه اي گردد كه خواب از سر اين مردم نيز بپرد و آرش وار تير آخر را بر اين سينه اين جرثومگان فاسد عرب زده نشانه روند.
    وليكن اينطور كه پيداست بهار امسال با حوادثي مقارن شده كه ممكنست بسياري از معادلات را بر هم زند. نامه اعضاي سنا و متعاقب آن سخنان وندي شرمن در مورد وجود مشكل در سطح غني سازي و حوادث اوكراين و متعاقب آن حوادث سوريه.
    آنگونه كه مشخص است سوريه عملا در حال تقسيم است. كردستان سوريه كه وضعيتش مشخص است. حلب و درعا نيز كه در حال تحويل به ارتش آزاد است. قنيطره كه ميرود در اختيار اسرائيل قرار گيرد و دمشق تا لاذقيه نيز كه در حال تحويل به نظاميان اسد است و تنها نقطه مشترك همه اينها نيرد با داعش است.
    به نظر ميرسد كه روسيه و چين نيز مايل نيستند كه اوباما به توافقي با ايران در زمينه هسته اي دست يابد و مايل به نزديكي ايران با غرب نيستند و لااقل در اينمورد با سعودي و اسرائيل هم عقيده.
    آمريكائيان نيز عملا به بي عملي و ضعف اوباما پي برده اند و ناتو نيز عملا سياستي غير از اوباما و اتحاديه اروپا را در پيش گرفته و تحركات جديد نظامي آن در كشورهاي عضو شرق اروپا و همينطور اظهارات اخير اردوغان در مورد بستن تنگه بسفر در صورت تعرض به تاتارهاي كريمه ميتواند مويد مسائل ديگري باشد چون اردوغان بي هماهنگي چنين سخناني را به زبان نمي آورد.
    اسرائيل نيز عملا نشان داده كه براي اوباما تره خرد نمي كند و سعوديها نيز بخاطر نابودي اخوان همه كاري را مدنظر قرار داده اند.
    در ايران نيز به نظر ميرسد كه سمبه بشدت پر زور شده و يا اينكه آقايان به يك مرتبه جا زده اند و قاضي القضات باشتين لحنش را عوض كرده است .
    در عراق نيز مالكي علي رغم استفاده از تمامي قدرت ارتش عراق حتي قادر به كنترل انبار نيز نيست و در آنجا نيز عراق به سوي تقسيم شدن مي تازد.
    سال آينده ميتواند سالي سرنوشت ساز براي ايران باشد و بهترين فرصت در اختيار ملت ايران قرار خواهد گرفت چون چه با نوشيدن جام زهر و چه با ننوشيدن آن عمر روضه خوان ها به پايان نزديك ميگردد و اين ملت ماست كه بايد خود انتخاب كند و آينده خود را به قضا و قدر نسپارد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      نوروز شما و همهٔ آنهایی که دلشان برای سرزمینهای ایران می تپد؛ آنهایی که میخواهند تمامی سرزمینهای ایران و اقوام و زبانهای آن و آیندهٔ فرزندان سراسر ایران را پاس بدارند؛ خجسته و پیروز باد.

      حذف
  2. با سلام چرا امریکا و اسراییل حزب الله لبنان را یکبار برای همیشه نابود نمیکنند؟ ایا این گروه قدرتش از صدام و قذافی بیشتر است؟ یا مسایل دیگری مانع میشود؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      با درود؛ گزینهٔ دوم درست است و مصالحی در کار است که البته مصالح من و شما و مردم ایران نیست. به عنوان مثال گروه حماس توسط اسرائیل بوجود آمد تا یکپارچگی اعرابی که خود را فلسطینی مینامند تحت رهبری الفتح در هم شکسته شده و جامعهٔ آنها دوقطبی شود و نتیجه این شد که حماس به عنوان نیرویی که مانع صلح است حدود ۳۳ سال است که بر گفتگوها سایه افکنده است. حزب الله لبنان نیز همینطور. حزب الله لبنان بیشتر به نفع اسرائیل است تا به نفع رژیم صفوی حاکم بر ایران.
      حزب الله و لبنان را میتوانند در یک هفته پاکسازی کامل کنند؛ ولی وجود حزب الله لبنان به موازات حماس و وجود سایر گروههای ظاهراً رادیکال همگی در استراتژی های کلان اسرائیل به عنوان «دشمنان دوست داشتنی» تعریف شده اند. بخشی از آنها را اسرائیل خود به طور مستقیم و یا توسط تقویت آنها پر و بال داده است و بر وجود گروههای دیگر نیز چشم پوشیده است تا کلاف هرچه بیشتر سر در گم شود.

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      شاید در چند روز اخیر پاسخ پرسش خود را (مصالحی دیگر) عملاً گرفته باشید. تصمیم جبههٔ الفتح و حماس برای وحدت ملی؛ موجب خشم اسرائیل و آمریکا شد. این آن چیزی است که حماس که خود محصول «موساد» و «شین بت» است برای اعرابی که خود را فلسطینی مینامند به ارمغان آورده است.
      گروه حماس هم جامعهٔ خودشان را دو قطبی کرد و هم به صورت یک موجود نجس در آمده است که با هر مجموعه ای مخلوط شود به بهانهٔ نجس بودنش؛ آن مجموعه نیز نجس میشود. حماس یک بهانهٔ واقعی و عینی راهبردی برای اسرائیل است. اگر حماس حتی خودش را منحل کند مطمئن باشید که حماس دیگری میسازند.

      حذف