۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

چند سناریوی احتمالی در رابطه با هواپیمای گمشده

پیش از هر چیز باید بگویم که این نوشته نیز یک گمانه زنی است؛ نخست چند مسئله که کاملاً آشکار شده اند را ذکر کرده و سپس ۵ سناریوی احتمالی را مطرح مینمایم:
۱- حکومت مالزی به هیچ سازمان اطلاعاتی متخصص خارجی اجازهٔ تحقیقات مستقیم نمیدهد و از FBI و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز که در اینگونه مسائل دارای تخصص های بالایی هستند  استفاده نمیکند و تمامی اطلاعاتی که از طریق مراجع مالزیایی منتشر شده اند همگی داستانسرایی برای راه گم کردن هستند. مالزیایی ها هیچ علاقه ای به روشن شدن مسئله ندارند و اگر هم از دولتهای دیگر کمک میخواهند؛ این کمک خواهی ها تاکنون تنها برای رد گم کردن و به دنبال نخود سیاه فرستادن کشورها و مشغول نمودن آنها برای جستجوهای بی پایه و اساس در ناکجا آبادها بوده است.
این شیوهٔ انتشار اطلاعات؛ نشانگر این است که اطلاعات از مسیر دستگاههای اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات مالزی میگذرند و تمامی قصه ها و داستانهای منتشر شده را نیز آنها سر هم بندی میکنند.
۲- نخست کارشناسان آمریکایی بودند که این نظریه را مطرح نمودند که این هواپیما توسط یک گروه متخصص ربوده شده است. دولت مالزی با فاصلهٔ ۵ روز این نظریه را منتشر نمود ولی پیش از آن قصهٔ هواداری خلبان هواپیمای ربوده شده از یکی از رهبران پیشین مالزی و همچنین قصهٔ ناراحتی روانی را مطرح نموده بود تا بتوانند قصهٔ جدید احتمال خودکشی خلبان را سرهم بندی کنند.
۳- حکومت مالزی در رابطه با شبکهٔ عبدالقدیر خان و انتقال مواد و وسایل هسته ای دست دوم پاکستانی و نقشه های شیوهٔ ساخت بمب اتمی به حکومتهای ایران و کرهٔ شمالی و لیبی دست داشت که بعدها تحت فشارهای بین المللی حاضر به همکاری شد تا دستهای خودش را از این ماجرا پاک کند. بازهم همه میدانند که رهبری واقعی شبکهٔ عبدالقدیر خان را چینی ها بر عهده داشتند و نه حکومت پاکستان.
۴- مالزی کشوری است که فساد اداری در تمام ارکان آن غوغا میکند و همچنین یکی از کشورهای ترمینال قاچاق مواد مخدر میباشد. روسیه و چین به دنبال چنین کشورهایی هستند؛ تا در برابر حمایت امنیتی و نظامی و دیپلماتیک از اینگونه حکومتها؛ حیطهٔ قدرت ژئوپولیتیک خود را گسترش دهند.
۵- دولت کرهٔ شمالی از جمهوری اسلامی ایران پولهای کلانی گرفته است تا بخشی از آزمایشهای موشکی و هسته ای در خاک آن کشور انجام شوند و موشکهای ساخت سپاه پاسداران با کمک کارشناسان کرهٔ شمالی انجام میشود.
۶- در دورهٔ ریاست جمهوری محمد خاتمی (پروژهٔ خاتمی)؛ تحت پوشش اصلاحات سیاسی و گفتگوی تمدنها؛ جمهوری اسلامی به دو هدف بزرگ رسید؛ نخست رهاشدن از چنگ دادگاه میکونوس و دوم پروژهٔ اتمی و رسیدن به چرخهٔ سوخت اتمی.
۷- با اینکه تمامی خبرگزاریها احتمالات زیادی را مطرح میکنند؛ اما نام دو حکومت به هیچ وجه به میان نمی آید؛ نخست کرهٔ شمالی و دوم جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران. این دو حکومت از صفحهٔ رادار احتمالات محو شده اند.
۸- روابط بسیار نزدیک حکومت مالزی با چین و جمهوری اسلامی.  اگر نقش کرهٔ شمالی را نیز مانند نقش شبه جزیرهٔ کریمه برای روسها بدانیم (که صد در صد همینگونه است) حکومت مالزی نقش دلالی میان کرهٔ شمالی و رژیم جمهوری اسلامی را نیز به عهده دارد و پیش تر نیز همین نقش دلالی هسته ای را بازی کرده است.
۹ - ماجرای ناپدید شدن هواپیما همزمان با آغاز بحران شبه جزیرهٔ کریمه؛ آغاز گردید که میتواند عمدی باشد.

حال به طرح سناریوهای احتمالی میپردازم:

پیش از طرح احتمالات باید به این موضوع اشاره کنم که دولت امام حسن روحانی نیز مانند پروژهٔ خاتمی میتواند یک پروژهٔ دیگر برای رسیدن به تسلیحات هسته ای تحت پوشش مذاکرات باشد و اکبر بهرمانی نیز این مسئله را در لفافه مطرح نموده است که اگر به توافق نرسیم به سوی تسلیحات هسته ای خواهیم رفت.
۱- هواپیما محمولهٔ بسیار مهمی را حمل میکرده است که میتواند پول هنگفت (مثلاً  ده ها و یا صدها میلیون دلار پول نقد) حاصل از قاچاق مواد مخدر و یا محمولهٔ بزرگ مواد مخدر بوده باشد. در این صورت هواپیما تیم ربایندگان در یک منطقهٔ خاص از پیش تعیین شده Drop Zone محموله را به دریا و یا خشکی انداخته و تیم ربایندگان نیز با چتر از هواپیما بیرون پریده اند و هواپیما هم به امان خدا رها شده است.  این احتمال که عده ای از افراد تیم ربایندگان پیش از پرواز مخفیانه به قسمت بار هواپیما منتقل شده باشند یک احتمال قوی است.
۲- محمولهٔ بزرگ پول (شاید بیش از یک میلیارد دلار) که حاصل معاملات پولشویی جمهوری اسلامی در مالزی و اندونزی و چه بسا مربوط به اموال بلوکه شدهٔ بابک زنجانی و سپاه پاسدارن بوده است که پس از پرداخت رشوه های کلان به صورت غیر قانونی و هدایت و حمایت امنیتی و اطلاعاتی  از طرف دستگاههای اطلاعاتی مالزی از این طریق (هواپیما ربایی) برای جمهوری اسلامی حمل شده است. در این صورت یا هواپیما وارد خاک ایران شده و در جایی مانند اطراف کویر و فرودگاه طبس به زمین نشسته و کاملاً استتار شده است و یا به همان شیوهٔ Drop Zone این محموله به دست رژیم رسیده است.
۳-محمولهٔ مهم هواپیمای ناپدید شده مواد رادیو اکتیو (مانند پلوتونیم تسلیحاتی) و یا کلاهک هسته ای بوده است که از کرهٔ شمالی به مالزی و سپس از طریق این هواپیما به طرف ایران حمل میشده است تا هرگونه ردپای کرهٔ شمالی و چین محو شود. در این سناریو؛ هواپیما احتمالاً پس از ناپدید شدن از طریق دالان هوایی چین به کرهٔ شمالی رفته و پس از سوختگیری از طریق همان دالان به ایران منتقل شده و در طبس فرود آمده و استتار شده باشد.
۴- هواپیما دارای هیچ محموله ای نبوده ولی یک تیم متخصص با تجربیات پرواز و مهندسی؛ هواپیما را ربوده و پس از خاموش کردن سیستم راداری و محو شدن از صفحهٔ رادار؛ به سوی کرهٔ شمالی رفته و پس از بارگیری محمولهٔ اتمی و سوخت گیری از طریق دالان هوایی چین به سمت شمال ایران رفته و در طبس فرود آمده و استتار شده است.
۵-  عربستان سعودی از طریق پاکستان از ماجرا آگاهی داشته و به دولت چین اطلاع داده و پیش از سفر ولیعهد عربستان سعودی  به چین؛ این عملیات از طرف چین مهار شده و بقیهٔ جستجوها و داستانها؛ تنها برای کش دادن و لوث کردن قضیه هستند.

این هواپیما ربایی یک عملیات سادهٔ هواپیما ربایی نیست و دست سازمانهای اطلاعاتی و نظامی و یا یک شبکهٔ قدرتمند مواد مخدر در آن دخالت دارد.

کژدم

۴ نظر:

  1. درود کژدم گرامی. این موضوع هواپیما می تواند چندان هم پیچیده نباشد. اخه یادم هست که چند سال پیش هم یک نمونه مشابه اتفاق افتاد. هواپیمای مسافربری بریزیلی برای مدت هفت روز ناپدید شد. اخر هم لاششو تو اقیانوس پیدا کردن. پیدا کردن لاشه یک هواپیما در اقیانوس کار ساده ای نیست. شاید این مورد هم مشابه همان باشد. ان نوقع داستان مثلث برمودا را نطرح مي كردند. كلا ناپدید شدن هواپیماعای مسافر بری در دریاها سوژه ای قدیمی و تکراری هست که هر بار به گونه ای پر رنگ می شود. حالا به نظر شما ایا این مورد واقعا با موردهای قبلی چه تفاوتی دارد که می گویید حتما یک نقشه برنامع ریزی شده بوده نه یک تصادف- اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود اکبر گرامی

      این هواپیما هنوز مشخص نیست که سقوط کرده است. دوم اینکه هواپیما در تمامی مسیر خود تلاش نموده است از مناطق تحت پوشش رادارها فرار کند و به طور مرتب تغییر ارتفاع میداده است و در برخی جاها حتی ارتفاع خود را تا ۱۵۰۰ متر از سطح دریا کم کرده است و همهٔ این اتفاقها پس از محو شدن از صفحهٔ رادار اتفاق افتاده اند.
      متخصص بودن هواپیما ربایان یک امر محرز است.

      حذف
  2. اگر مانورهای هواپیما ماننر ارتفاع و ... را فهمیده اند و از دید رادارهای هم مخفی بوده اند پس چگونه مسیر را قطعی کشف نکرده اند? اگر اینطور باشد مساله ربایش هواپیما را قطعی اعلام می کردند?- اكبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هواپیما چندین بار تغییر مسیر داده است؛ نکاتی روشن هستند و بخشهایی مشخص نیستند؛ به همین دلیل نیز مسیر قطعی مشخص نیس و این دلیلی بر دست داشتن عده ای متخصص و برنامه ریزی پیچیده ای میباشد که تنها از دست سازمانهای اطلاعاتی بر می آید.

      حذف