۱۳۹۱ اسفند ۱۶, چهارشنبه

اسرائیل خود رابرای ورود به منطقهٔ جولان در سوریه و درگیری با حزب الله لبنان آماده میکند

بر اساس خبرهایی که در منابع اطلاعاتی غربی منتشر میشوند؛ بعد از ترک  منطقهٔ جولان توسط نیروهای ارتش بشار اسد و همچنین ترک مناطق هم مرز با اردن؛ این دو منطقه به عنوان دو منطقهٔ رها شده نامیده شدند. خلاء قدرت در این مناطق توسط ارتش آزاد سوریه پر نشد. آقای ویتالی چروکین نمایندهٔ روسیه در سازمان ملل متحد در چند روز اخیر هشدار داد که این مناطق رها شده؛ بستری برای حوادث ناگوار میان سوریه و اسرائیل شده است. بنا بر سایر خبرها گفته میشود که حزب الله لبنان توانسته است مقادیری سلاح شیمیایی را از سوریه به لبنان منتقل نماید که این مسئله به خودی خود میتواند بهانه ای برای ورود اسرائیل به بلندیهای جولان در خاک سوریه و حتی بمباران مناطقی از لبنان گردد. گفتگوهای اخیر بین ایهود باراک و چاک هیگل در واشینگتن نیز در رابطه با مسئلهٔ سوریه و حزب الله لبنان و ایران دور میزده است و مقامات نظامی ارتش اسرائیل از طرف چاک هیگل (وزیر دفاع) و ژنرال مارتین دمپسی (فرمانده ستاد مشترک) آمریکا متهم به کم کاری شده و به تعهد خود مبنی بر جلوگیری از انتقال سلاحهای شیمیایی به لبنان نتوانسته اند به درستی عمل کنند.
با توجه به گفته های آقای ویتالی چروکین و گفتگوهای ایهود باراک و چاک هیگل؛ چنین به نظر می آید که میان آمریکا و روسیه که سرگرم گفتگوهای مربوط به سوریه هستند؛ تبادل اطلاعاتی به عمل آمده است و روسها نیز با ورود اسرائیل به خاک سوریه برای به کنترل در آوردن اوضاع راضی هستند.
این گمانه ها زمانی قوت بیشتری پیدا میکنند که به سخنان چند روز اخیر آقایان جو بایدن و جان کری در رابطه با مطرح نمودن گزینهٔ نظامی؛ در شرایطی که همهٔ طرفهای ۱+۵ از مذاکرات قزاقستان اظهار خوشنودی میکنند؛ به گونه ای دیگر نگاه کنیم.
شاید اینبار گفته های آقای بایدن و جان کری اشاره به ورود اسرائیل به خاک سوریه دارد و این هلهله و کلکله های اتمی و تهدید به برخورد نظامی در میانهٔ جشن اتمی و ابراز خوشنودیهای دوجانبه؛ هشداری است به رژیم ولی فقیه فرزانه؛ که در صورت کوچکترین دخالتی در این امر؛ ممکن است نیروهای آمریکا نیز وارد میدان شوند؛ پس بهتر است در شرایط کنونی به هلهله و کلکله های دروغین خود که بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی برای انتخابات خرداد ماه را دارد؛ ادامه دهند و کاری به کار بزرگان نداشته باشند و «بروند و ماستشان را بخورند».
هرچند که وارد شدن سلاحهای شیمیایی به خاک لبنان هیچگونه ارزشی ندارد و بیش از آنکه برای اسرائیل خطرناک شمرده شود؛ برای مردم لبنان خطرناکتر خواهد بود. زیرا جنگ را یک گام دیگر به خانه های لبنانیها نزدیکتر میکند و مردم لبنان به خوبی میدانند که به خاطر حضور حزب الله در حاکمیت؛ جنگ آینده دیگر جنگ میان حزب الله لبنان و اسرائیل نخواهد بود و تمامیت خاک لبنان مورد تهدید جنگی قرار خواهد گرفت.
با توجه به جشنهای دروغین تبلیغاتی که رژیم اسلامی در رابطه با «تغییر رفتار آمریکا» و «شکسته شدن عنقریب تحریمها» به راه انداخته است؛ میتوان به یقین گفت که رژیم اسلامی از نظر تنفسی به «هوگو چاوز» تبدیل شده است و به شدت از خیزشهای احتمالی مردم در ماههای آینده به هراس افتاده و تمامی تلاش خود را برای گذشتن از بحران کنونی متمرکز نموده است و توانایی پاسخگویی به ورود ارتش اسرائیل به خاک سوریه را حتی در حد رجز خوانی نیز نخواهد داشت و به طور یقین از حزب الله لبنان نیز خواهد خواست که خفه خون گرفته و ساکت بماند و آن بخش ازبلندیهای جولان که در خاک سوریه باقی مانده است؛ به عنوان هدیه ای در برابر از سرگذراندن بحران انتخاباتی ریاست جمهوری رژیم آخرین ولی فقیه به اسرائیل تقدیم نمایند ( عجب عمق استراتژیکی بود این سوریه و ما نمیدانستیم!!!؟؟؟).
از سوی دیگر کشته شدن بیش از ۴۰ سرباز ارتش بشار اسد در خاک عراق و کشته شدن تعدادی از نظامیان ارتش عراق در درگیری مزبور و بسته شدن یکی از گذرگاههای مرزی عراق و سوریه و فرار نیروهای عراقی از آن ناحیه نشان میدهد که نیروهای سوری در داخل عراق شبکه های وسیعی را سازماندهی نموده اند که این شبکه ها نه تنها هم اکنون نیز به طور موضعی قدرت نمایی میکنند؛ بلکه در فردای روز شکست کامل نیروهای رژیم سوریه؛ عراق را به میدان خون و آتش تبدیل خواهند نمود.
رژیم خامنه ای چنان خاک بر سر و درمانده شده است که در به در به دنبال پیروزیهای دروغین میگردد و وزیر اطلاعات تمامی قهرمانیهایش در این خلاصه میشود که ۱۵۰ نفر از خبرنگاران را دستگیر و تهدید نماید.
اگر حزب الله لبنان که سالیان سال میلیاردها دلار این سرزمین به بهانهٔ ساختن «عمق استراتژیک» به حلق مزدوران لبنانی ریخته شده است؛ قرار است که با اینهمه یال و کوپال و دهها هزار موشک خفه خون بگیرد؛ باید کسی از پاسداران احمق و ژنرال قاسم سلیمانی استراتژیست بپرسد که چه فرقی میان یک «گونی سیب زمینی» و «حزب الله تا دندان مسلح» وجود دارد؟ مگر هر دو تایشان «خفه خون» نگرفته اند و ساکت نیستند؟

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر