۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

سپاه پاسداران: به بابام میگم بیاد بزَنَدِت

در آمریکا مثلی هست که میگوید: اگر به کسی ایست دادند و بعد کشته شد؛ بدان که کار پلیس بود؛ ولی اگر کسی در حال خندیدن کشته شد؛ بدان که کار مافیاست. اما یک مثل ایرانی هم هست که میگوید: اگر کسی گفت صبر کن به بابام بگم بیاد بکُشدِت معنیش اینه که حسابی کتک خورده و دستش از زمین و آسمون کوتاه شده.
قصهٔ فرمانده دلاور و به شدت ترسیدهٔ اسلام ناب محمدی صفوی ژنرال مسعود جزایری داستان فریاد همراه با گریهٔ آن کودک کتک خورده است.... زمانی که همهٔ کفگیرها و ملاقه ها به ته دیگ میخورند و عناصر و مزدوران رژیم؛ قلاده به قلاده در قبرس و نیجریه دستگیر میشوند.... حزب الله لبنان در طول تاریخ ۳۳ ساله اش؛ در پی اولتیماتوم ارتش آزاد سوریه برای اولین بار به همراه ارتش لبنان به مدت چند روز به حالت آماده باش دفاعی کامل در می آیند و نیروگاه اتمی سوریه به تصرف کامل ارتش آزاد سوریه در می آید..... مرگ کامل نیروگاه بوشهر را منابع روسی تحت نام تعمیرات اعلام میکنند... فریدون عباسی که زمانی میگفتند دانشمند هسته ای است اکنون تبدیل به دلقکی شده است که برخلاف عرف عمومی مخفیکاری تعداد سانتریفوژهای نصب شده را بیش از آنچه که خبرگزاریها گفته اند اعلام میکند (اینجا)؛..... ناگهان معادن سرشار اورانیوم کشف میشوند تا بر افتخارات دروغین رژیم ناب محمدی صفوی افزوده شود (اینجا) .... در این هیر و ویر تحریم خرید نفت و گاز و تحریم پرداخت بهای نقدی آن و تنها اجازهٔ خرید چسب پنچرگیری و چتر و دوچرخه و زیرپیراهن بروس لی  در ازای فروش نفت داده میشود.... ناگهان نفت و گاز کشف میشود (اینجا).... دیگر فراموش میکنند که قرار بود آمریکا برای دستگیر کردن امام زمان به ایران حمله کند و نه به خاطر نفت و اورانیوم .. نمیدانم مثل ایرانی گفتگوی دو کودک را شنیده اید که یکی گفت: بابای من یک تریلی داره که صد تا چرخ داره و اون یکی گفت که این که چیزی نیست؛ بابای من یک تریلی داره که ۲۰۰ تا چرخ داره؛ تازه چرخهاش هم اندازهٔ چرخهای عقب تراکتورند (این مثلها در سایهٔ ناب محمدی صفوی؛ اکنون واقعیت پیدا کرده اند)....... اما داستان این دلقک بازیها تمامی ندارد؛ زیرا سپس نوبت  مانور های «دشمن فرضی شکن» فرا میرسد و پهپادهای فرضی سرنگون میشوند؛ گویی که دشمن با پهپاد حمله خواهد کرد و سلاحی به جز پهپاد ندارند (تب پهپاد مترادف با تب مایکل جکسون).... آنگاه آقای «شو من» ته استکانی و رشید اسلام نیز در پشت بلندگو به بسیجیها دلداری میدهد و مردم اروپا و آمریکا را تهدید میکند که حالا که ما رو کتک میزنید ما هم به القاعده میگوییم که محیط عملیاتشو عوض کنه (اینجا). این مردک احمق که اگر عینکش را بردارد فرق آفتابه و تفنگ را نیز نخواهد فهمید؛ نه تنها بار سنگین اینگونه تهدیدها را نمیفهمد؛ بلکه چنین می اندیشد که حرفهای او را جدی میگیرند.... نه خیر آقای ژنرال ته استکانی دلاور اسلام.... نه تنها سخنان شما از طرف تصمیم گیرندگان اروپایی و آمریکایی جدی تلقی نمیشود؛ بلکه این دیپلماسی عمومی شما به عنوان برگ برنده ای در دستهای همانهایی که ظاهراً تهدیدشان میکنید؛ تبدیل به ابزاری برای مهندسی افکار میگردد.(توضیح: دیپلماسی عمومی نام دیگری بر مهندسی افکار عمومی است)
اما قصه تمامی ندارد؛ بعد از فرار حلبیهای شناور اسلام از سواحل سودان(حدود دو ماه پیش) و قرار مانور مشترک با حلبیهای پاکستانی که به خاطر «الفرار» حلبیهای شناور رهبر همیشه فرزانه؛ امکان نیافت؛ پاکستانیهای شیعه کُش به شیعیان سنی کش رشید اجازه داده اند که در سواحل پاکستان پایگاه نظامی دایر کنند. این خبر را وبسایت اطلاعاتی امنیتی دیپلماسی ایرانی منتشر کرده بود که بنا به دستور اتاقهای فکری فرزانه حذف نموده است ولی رسوبات آن در گوگل مانده است: (برای وضوح روی تصویر کلیک کنیذ)
گویا رهبر فرزانه یادش رفته است که زمانی که طالبان افغانستان را تسخیر کرد؛ چه بلایی به سر افراد سفارتشان آورد. گفته میشد که ۱۱ نفر را کشتند و بعد معلوم شد که یک نفرشان فرار کرده است ولی ماجرای جالبی اتفاق افتاد؛... زمانی که رژیم اجساد کشته ها را خواست؛ طالبان برای تحقیر رژیم ۴ جسد قلابی در میان کشته ها به رژیم تحویل داد و سپس ۴ جسد دیگر دادند که بازهم یکی از آنها قلابی بود و آخرالامر طالبان گفت که اینجا جسد زیاد است و بیایید خودتان سوا کنید؛ چون ما در هم میفروشیم.... یادتان رفته؟ ... حالا چی؟ یادتان آمد که بعد از این افتضاح تعداد کشته ها را به ۸ نفر تقلیل دادید؟... حالا ارتشیهای پاکستان پول لازم دارند و به شما پایگاه میدهند و چند مدت بعد یک دوجین از جانوران ارتش صحابهٔ ناب محمدی و یا سایر گروههای مشابه را میفرستند تا پایگاه را بر سرتان خراب کنند.... رهبر فرزانه گویا نظرش اینه که هرچی باشه از خالد مشعلی هم که از دست داده ایم بهتره (اینجا).
روند از دست دادنهای رژیم از نخستین روزهای شکست در بحرین و سپس در یمن آغاز گردید و روز بروز بر شکستهای پر خفتشان افزوده میشود. اکنون زمان آن رسیده است که رژیم به چنگ انداختن بر خس و خاشاک تبلیغاتی و دروغین روی آورده است. اگر فریدون عباسی را یکی دوبار دیگر برای تبلیغات در جلو دوربینها بگذارند تبدیل به «لیدی گاگا» خواهد شد.

کژدم

۱ نظر:

  1. احتمالا از همین حالا دارند فکر روزهای بی دلاری را برمی‌دارند و می‌خواهند آن را با یوان و یورو جایگزین کنند. خبر زیر به تاریخ دوم اسفند را یک نگاهی بیندازید:
    http://www.tala.ir/showpic.php?id=9785&mode=news&redir=news.php
    تصمیمات جدید ارزی بانک مرکزی/ عرضه گسترده یورو و یوان؛ محدودیت در عرضه دلار و روبل

    آریو

    پاسخحذف