۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

۸ ماه آینده ۸ ماه آغاز فروپاشی خواهد بود.

هرچند که به عنوان یک فرد؛ جمع آوری اطلاعات؛ دسته بندی آنها و چیدن قطعات برای ارائهٔ یک پازل احتمالی بسیار سخت است اما به هر حال باید این کار از نقطه ای آغاز شود تا بتوان با داشتن تصویری هرچند مه آلود از آینده به استقبال آن رفت. به نظر من نشانه های بسیار روشنی در حال وقوع هستند که در طی این مقاله با استناد به آنها سعی دارم نمودار ۸ ماه آیندهٔ اوضاع منطقه و بویژه وضعیت رژیم اسلامی حاکم بر ایران را ترسیم کنم. از احتمال اشتباهاتی که در محاسبات خواهد شد هراسی ندارم و انتقادات؛ نظرات و اطلاعات تکمیلی را با صمیم قلب پذیرا هستم.

بحران روابط خارجی

گسترش تعریف شدهٔ روابط خارجی بر محور ساختن دژ استراتژیک هلال شیعی و تلاش برای دست یابی به سلاح اتمی را شاید بتوان شاه کلید تمامی تلاشهای رژیم اسلامی برای بقاء درطی این ۳۴ سال گذشته دانست. این روابط خارجی در جهت ساختن زیرساختهای صنعتی و اقتصادی تعریف نشده اند و از صدر تا ذیل آن همچنان بر پایهٔ دلارهای نفتی استوار است.
طراحان و مبلغین این استراتژی؛ در تبیین آن به هواداران خود میگویند که امپریالیسم و صهیونیسم نخواهند گذاشت که این حاکمیت بماند و در تلاش هستند که آنرا سرنگون کنند؛ لذا برای حفظ نظام باید نخست دژهای امنیتی و نظامی ساخته شود تا حکومت اسلامی بتواند در سایهٔ آن به یک بازیگر جهانی تبدیل شود. اما مشکلی که طراحان این استراتژی هرگز به آن توجه نکردند این است که تبدیل شدن به یک بازیگر جهانی در زیر سایهٔ «دژ امنیتی-نظامی» از دیدگاه سایر بازیگران نه تنها به داشتن یک «همبازی قابل اعتماد»  تعبیر نخواهد شد؛ بلکه در طی زمان ساخته شدن این دژ نظامی-امنیتی؛ سلسله رفتارهایی از سازندگان آن (به خاطر طبیعت حرکت) سر خواهد زد که به عنوان یک دشمن مطرح خواهند شد (اظهارات پیش رس و مزخرف بافیهای احمدی نژاد در رابطه با ورود به باشگاه جهانی و مدیریت جهان در همین راستا انجام میشد). همچنین دومین اشتباه مهم واستراتژیک طراحان و اجرا کنندگان این استراتژی (دژ نظامی-امنیتی) در محاسبات آنها در رابطه با پیشبینی منابع مالی ساختن این دژ لانه کرده است که بودجهٔ آنرا تنها بر پایهٔ در آمد نفت و بعدها تجارت مواد مخدر بنا نهادند و اکنون میبینیم که با بسته شدن دریچه های در آمدهای نفتی اقتصاد رژیم به چه روزی افتاده است. اکنون بخش تبلیغاتی طراحان این استراتژی به سوی اجرای سناریوی «طفلان مسلم» رو آورده اند و با شیوه های گوناگونی از قبیل جمع آوری دارو و یا جلوگیری از واردات آن برای ایجاد کمبود مصنوعی؛ از کمبود دارو و کشته شدن بیماران بیچاره سخن میگویند و این نشاندهندهٔ بازی خوب و توانمند بازیگران نیست. همه میدانند که در دورهٔ چندسالهٔ تحریمهای عراق  بیش از یک و نیم میلیون نفر بر اثر سوء تغذیه و بیماری راهی گورستانها شدند و هیچکس هم اهمیتی نداد و بعدها هم که طرح نفت در برابر غذا و دارو را مطرح نمودند جیبهای بسیاری حتی تا سطح رهبری سازمان ملل از اینگونه معاملات از دلارهای آغشته در خون پر شد. نقطهٔ ضعف دیگر اینگونه تبلیغات برای بر انگیختن افکار بین المللی؛ همان نقطه ضعفی است که جنبش سال ۸۸ از آن رنج میبرد و آن «یوتیوبی» کردن مبارزات بود که هدفش را طبق رهنمودهای داهیانهٔ ژنرال سازگارا و محسن مخملباف؛ جلب افکار بین المللی قرار داده بود و سیاست «طفلان مسلم» و مظلوم نماییهای رژیم اسلامی نیز در همان ردیف است؛ هر چند که به جای چند جوان موبایل به دست؛ وزیر بهداشت و درمان در این تبلیغات نقش نوحه خوان را بازی کند.
از سوی دیگر رژیم اسلامی ایران در طی این ۳۴ سال با براه انداختن اقتصاد دلالی و واردات بی رویهٔ محصولات مصرفی که میلیاردرهای یکشبه از درون شکم این سیاست بیرون آمده و به تاراج و غارتی افزونتر پرداخته اند؛ تا حدی پیش رفته است که تولیدات داخلی تا حد یک سرگرمی صنعتی پایین آمده است و هیچ نقطهٔ اتکایی به نام تولیدات داخلی که زندگی روزمرهٔ مردم و یا حیات اقتصادی که رژيم  بتواند بر روی آن حساب کند؛ وجود ندارد. در سایهٔ تحریمهای کلان بین المللی؛ کار به مبادلهٔ نفت در برابر چسب پنچرگیری چینی و گندم کپک زدهٔ پاکستانی رسیده است. راههای فرار و دور زدن تحریمها هر روز بسته تر میشوند و بمباران اقتصادی شاید به کشتار بی سر و صدای صدها هزار تن و فروپاشی تار و پود اجتماعی مردم ایران بینجامد. شعار پر طمطراق اینکه اقتصاد رژیم به اقتصاد بین المللی پیوند نخورده و لذا از بحرانهای بین المللی در امان است؛ پوچی خود را هر روز بیشتر از روز پیش نشان میدهد و اکنون هم حاکمان و هم هواداران قلاده به گردنشان و هم فریب خوردگان ماشین تبلیغاتی رژیم با تمامی وجود؛ عمق وابستگی چرخهٔ اقتصادی رژیم با اقتصاد بین المللی را با گوشت و پوست و استخوان خویش حس میکنند. اهدافی که جنگ اقتصادی برای خود تعریف میکند تقریباً همانی است که یک نبرد نظامی برای خود تعریف میکند و آن بوجود آوردن ویرانیها و تلفات و محاسبهٔ میزان ویرانیها و تلفات جانی و مالی وارد شده به دشمن است. بنا بر این هم رژیم و هم مردم ایران و هم نیروهای اپوزیسیون باید منتظر این ویرانیها و تلفات باشند و این ویرانیها و تلفات تا زمان تسلیم کامل رژیم و یا سرنگونی آن ادامه خواهد یافت و  اگر کسانی فکر میکنند که رژیم اسلامی خواهد توانست راه مصالحه ای پیدا کند؛ سخت در اشتباهند.

انتخابات ریاست جمهوری

شاید بعضی ها فکر کنند که آمریکا و اروپا در انتظار نتایج انتخابات ریاست جمهوری اسلامی نشسته اند و با تنگتر کردن حلقهٔ محاصرهٔ اقتصادی در پی واداشتن جناحهای رژیم اسلامی در جهت به روی کار آوردن رئیس جمهوری نرم خوی تر هستند تا بتوانند به مذاکرات خود ادامه داده و با کمی بده و بستان کار را فیصله دهند. به نظر من تصور سناریویی از این نوع تنها رویابافی بی اساس است و جهان غرب دیگر تمایلی به مذاکراتی که به هر شکلی به بر روی کار ماندن رژیم اسلامی حاکم بر ایران بینجامد علاقه ای ندارد و هرگونه سناریو سازی از طرف رژیم مانند پروژهٔ خاتمی و یا رفسنجانی و اصلاح طلبان؛ دیگر هیچگونه ارزش معاملاتی-مذاکراتی را با خود حمل نمیکند و لحظه به لحظه به رویارویی نهایی نزدیکتر میشویم.
اما انتخابات ریاست جمهوری شاید از این نظر برای کشورهای غربی جالب توجه باشد تا محصول و برآیند تمامی کشمکشهای هشت سالهٔ اخیر  و آرایش نهایی سیاسی رژیم برای ۴ سال فرضی آتی (فرضی از این نظر که که یقین نیست) بعد از انتخابات را بینند و در محاسبات نهایی خود لحاظ نمایند.

تهدید خروج از NPT ژست تو خالی یا شلیک به خود؟

در کنار تبلیغات «طفلان مسلم» دارویی و نوحه خوانی؛ تبلیغات تهاجمی اتمی نیز جریان دارد و نمایندهٔ رژیم در IAEA  تهدید به خروج از NPT در صورت مورد تهاجم نظامی قرار گرفته شدن تاسیسات اتمی رژیم نموده است. با توجه به تبلیغات وسیع سالیان گذشته در رابطه با تحقیقات انفجاری و ماشهٔ اتمی شده است و مطرح نمودن این نظریه که خروج رژیم از NPT  به مفهوم نزدیک شدن بیش از حد رژیم به ساخت سلاح اتمی خواهد بود تا بعد از آن رژیم در خارج از دسترس قرار گرفته و در چند ماه بعد نیز خبر داشتن سلاح اتمی را اعلام نماید؛ ظاهراً چنین رنگ و بویی به تهدید نمایندهٔ رژیم میدهد ولی از سوی دیگر شستشوی چندین ماههٔ پرچین نشان از ترس رژیم از بازدید IAEA  از این سایت نظامی را دارد و رژیم در حال پنهان نمودن چیزی است که یا به دست آورده است و یا وانمود میکند که به دست آورده است؛ اما در هر دو صورت سایت پرچین را برای ورود دانشمندان IAEA  و تحقیقات آنها آماده میکنند که نشانگر  بازی و سناریویی دیگر از طرف رژیم برای راستی آزمایی است.
اما ضرب العجل ۳ ماههٔ آمریکا نشان از آن دارد که بازی موش و گربه از نظر آنان دیگر تمام شده است و کشیده شدن پروندهٔ اتمی به شورای امنیت سازمان ملل؛ اینبار شاید به دنبال وضع تحریمهای بین المللی نباشد و اهداف بسیار سخت تری را دنبال میکند که با پیشرفت مسئلهٔ سوریه و سرنگونی احتمالی رژیم اسد و همزمان با آن عملیاتی شدن سایتهای ضد موشکی پاتریوت در خاک ترکیهٔ عثمانی و همچنین آویخته بودن شمشیر داموکلس اسرائیلی بر فراز لبنان؛ شانسهای رژیم را برای به پیش بردن یک دیالوگ دیگر به کمترین حد خود تنزل خواهد داد. البته به خاطر سیال بودن و شدت جریان تحولات در منطقه؛ شاید شرایط  پیش بینی شده به شرایطی بسیار بد تر از آنی که در ذهن من است تبدیل شود. 

تلاش برای یارگیریهای جدید

رژیم اسلامی ایران بعد از امتحان بی نتیجهٔ شانس خود در اردن؛ اکنون با براه انداختن بوقهای تبلیغاتی میخواهد چنین وانمود کند که مصر میتواند پایگاه جدید و دوستی حد اقل مقطعی برای پایین آمدن فشارهای منطقه ای دیپلماتیک و سیاسی و اقتصادی برای رژیم باشد. اما اخوان المسلمین مصر  به صورتی غیر مستقیم پیغام خود به رژیم اسلامی را از طریق دهان معاون سیاسی خالد مشعل؛ مبنی بر دست کشیدن رژیم از حمایت بشار اسد؛ به گوش آنها رسانید. اما آیا رژیم اسلامی ایران چنین رسوایی را به جان خواهد خرید؟ در نگاه اول شاید چنین به نظر آید که برای تضمین بقای حزب الله لبنان؛ بعد از فروپاشی رژیم اسد؛ رژیم ایران به مصر نیاز دارد. اما مسئله این است که اخوان المسلمین مصر در ماجرای غزه نشان داد که آش آنچنان دهان سوزی در مبارزه با اسرائیل نیست  و نمیتواند خواسته های استراتژیک جمهوری اسلامی در لبنان را تحت پوشش حمایتی خود قرار دهد. مصر اکنون به میلیاردها دلاری که از طرف آمریکا و بانک جهانی به آنها وعده داده شده است چشم دوخته است و سرنوشت خود را به شیخ حسن نصر الله گره نخواهد زد.
گلایه های پنهانی رژیم از حکومت شیعی عراق نیز؛ نشان از شکنندگی روابط رژیم با برادران هم مسلک عراقی خویش دارد و طبعاً با سرنگونی رژیم اسد؛ شتاب این جدایی بیشتر خواهد شد.
پیش بینی سرنگونی رژیم اسد در ۵ ماه آینده یک پیش بینی دور از انتظار نخواهد بود و یک ماه آیندهٔ آغازین آن به عملیاتی شدن سیستم دفاعی پاتریوت در ترکیه و همچنین عملیاتی شدن سپر ضد موشکی ناتو در ترکیه که پتانسیل ارتقاء سیستم دفاع موشکی پاتریوت را به یک سیستم تهاجمی را نیز دارد مشکل بسیار بزرگ دیگری است که ماشین نظامی رژیم مستقر در غرب کشور را تهدید به خنثی شدن و یا نابودی مینماید و از هم اکنون جیغ و فغان فرماندهان سپاه به شدت ترسیدهٔ اسلام را در آورده است. فعال شدن این دو سیستم؛ بعد ازتعیین تکلیف سوریه یک خطر مستقیم نظامی بر علیه رژیم اسلامی خواهند بود و به طرف نیروهای نظامی رژیم اسلامی نشانه خواهند رفت.

تاثیرات وخیم تحریمها

در ۸ ماه بعد از این؛ شاید نوحه خوانیهای تبلیغاتی وزارت بهداری رژیم تبدیل به نوحه خوانیهای واقعی شوند. و آنچه که اکنون دیده میشود؛ در ۸ ماه آینده مانند رویای بهشت دست نیافتنی به نظر آید. در ۲ یا ۳ ماه آینده باید منتظر یک زلزلهٔ اقتصادی دیگر در ایران بود. و بعد از ۸ ماه آینده شاهد زمین لرزه های فراگیرتر و و بسیار شدیدتری خواهیم بود. به گمان من در ماههای بعد از ۸ ماه آینده؛ شاهد فرار برخی فرماندهان و افراد رده بالای سیاسی رژیم و پناهنده شدن آنها به نیروهای غربی و یا کشورهای همسایه نیز خواهیم بود؛ که اگر شدت هم نداشته باشد؛ حتماً کلید خواهد خورد.

کژدم 

۶ نظر:

  1. آیا «ضرب الاجل سه ماهه امریکا» اشاره به تحریمهای جدید سنا بر علیه ایران و فرصت نود روزه اوباما برای تایید آن است؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود آریوی گرامی
      ضرب الاجل ۳ ماههٔ دولت آمریکا نه به عنوان تایید تحریمهای سنا بلکه به موازات آن است. در واقع میتوان گفت که مجموعهٔ تحریمها سازندهٔ بستر ضزب الاجل ۳ ماهه هستند.

      حذف
  2. ترکیب " هم بازی قابل اعتماد" تامل برانگیزه. به نظر من ایران ذاتا خاصیت هم بازی قابل اعتماد بودن برای غرب رو از گذشته های دور داشته. همین الان بخشی از اعراب اعتقاد دارند ایران کنونی همبازی غربه. البته در کشورهای عقب مانده با مردم منفعل و بی عمل تئوری توطئه بازار داغی داره.
    اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اگر منظورتان دورهٔ رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه است هم اروپا و هم آمریکا هیچگاه به عنوان یک دوست استراتژیک به آنها نگاه نکردند. تمامی حمایتها مقطعی و در چهارچوب بازیهای منطقه ای بوده است و به خاطر بحرانهای فراگیر ناشی از دو جنگ جهانی و همچنین بحرانهای داخلی ایران در مجموع در وضعیت وخیمی قرار داشت و این دو حکومت نیز اجباراً تن به بسیاری از بازیها دادند ولی هرگز به عنوان یک همبازی قابل اعتماد مطرح نبودند. به روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی نیز با اینکه توسط غرب برنامه ریزی شد و به انجام رسید نیز دلیلی بر دوست استراتژیک بودن رژیم اسلامی با غرب نیست؛ هرچند که منافع استراتژیک آنها را در منطقه تامین کردند. از نظر من به روی کار آمدن رژیم اسلامی در ایران آخرین میخ بر تابوت ایران بود و بازهم به نظر من حتی کوچه دادن به رژیم در جهت ساختن دژ هلال شیعی و بازیهای اتمی و قتل عام مخالفین در داخل و خارج کشور توسط رژیم اسلامی جریانی هدایت و کنترل شده از طرف غرب بوده است. اکنون فقط به بازیهای اتمی بو شهر نگاه کنید که بعد از کار گذاشتن میله های سوخت ناگهان کشف میکنند که چند تا پیچ و مهره هم در داخل سلولها قرار داده شده است و این آش سالهاست که در حال پخته شدن است و هنوز هم که هنوز است پخته نشده است. بقیهٔ داستان هم به نظر من همینگونه بوده است و آن چند صد میلیارد دلار نفت هم خرج بخیه و وصله پیله شده و بخش بزرگی از آن به جیب اروپا و آمریکا برگشته. نتیجه اینکه ایران هم یک حکومت بدبخت و ذلیل فوتوشاپی دارد که مثل خر توی گل گیر کرده و از طرف دیگر مخالفین حکومت هم لیاقت رهبری ندارند. نتیجهٔ نهایی اینکه بازیگر اصلی در این معادله باز هم غرب خواهد بود و برندهٔ نهایی نیز همینطور.

      حذف
  3. کژدم گرامی با نزدیک شدن فروپاشی رژیم کثیف اسلامی و در ادامه بازگشت این قوم تازی مفت خور به کسب و کاسبی آبا و اجدادییشان یعنی گدایی در سامره و کاروان زنی٬ این اشغالگران میهن دست به یک ابتکار جدید زده اند و ان انتقال سرمایه ملت بیچاره ایران به شکل طلا و در پوشش در و پنجره برای مشتی تازی یاغی در کربلا که همان واتیکان این جماعت دزد می باشد است. با این ابتکار پول دزدیده شده ملت به بانکهای غربی که قابل اعتماد نیستند و از ان برای احرم فشار بر اینها استفاده شده و نهایتا هم ملا خور میشود. پس چه بهتر بجای پول٬ طلا خارج شود . این کار یک سود دیگر هم برای انها دارد و ان اینکه اگر جنگی هم رخ بدهد اسلام پروران غربی همه جا را ویران می کنند بجز کارخانه خر سازی مقدس. چه خوب میشود بچه های پهلوان ایران زمان و مسیر حرکت این در و پیکر طلا به مفت خوران کربلا را شناسایی و با یک نقشه خوب سرمایه ملت را خرج نجات مردم کنند.
    گوراتا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. گوراتای گرامی
      پیشنهاد شما نیروهای میدانی لازم داره. بچه های پهلوان ایران هنوز قضیه رو شوخی گرفته اند. هنوز فکر میکنند که سید رضا دیبا و سبزاللهی ها براشون قراره رفراندوم مردمی و انتخابات آزاد راه بیندازند. بعضی هاشون هم فکر میکنند که رژیم تسلیم میشه و کارها به خوشی و سلامتی تموم میشه. این بچه پهلوانها خوابیده اند و گرز و شمشیرشون رو هم دزدهایی مثل مبلغین جزوهٔ جین شارپ دزده اند. وقتی هم که بیدار بشن دستشون خالی خواهد بود. داستان مردم اصفهان و آش نذری برای دفع شر محمود افغان داره به شکل مدرنش تکرار میشه. اون موقع اسمش آش نذری بود؛ این بار هم اسمش «آش جین شاپ» هست. نتیجه اینکه: اصفهانیهای دلاور قتل عام شدند.

      حذف